به گزارش بخش خبری آروشا به نقل از خبرگزاری شانا،
محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران پس از پیروزی دیپلماسی انرژی ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) گفت: «وزارت نفت برجام را زنده نگه داشت.»
شرکت روغن صنعت آروشا فروش و پخش محصولات مرتبط با روغن گردشی در سراسر ایران
به گزارش شانا، دیپلماسی انرژی منطق چندجانبهگرایی دارد و فهم پیچیدگی منافع بازیگران منطقهای و بینالمللی هم نیازمند درک ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی، نظامی است. از همین روی برای بازگشایی ابعاد چندگانه دیپلماسی انرژی، گفتار (مقاله شفاهی) فریدون مجلسی، پژوهشگر روابط بینالملل و دیپلمات اسبق ایران در اتحادیه اروپا در باره چرایی و چگونگی نقش و تاثیرگذاری تاریخی روسیه از زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق تاکنون بر سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) که موفقیت اخیر ایران را در پی داشته است، تقدیم خوانندگان میشود.
ریشه چرایی و چگونگی نقش و تاثیر روسیه بهعنوان یکی از کشورهای غیرعضو اوپک بر سهمیهبندی و میزان کاهش تولید نفت، در حقیقت به آغاز کار اوپک باز میگردد که ایران یکی از بنیانگذاران اصلی آن بود و برای سالهای طولانی نیز دبیرکلی آن سازمان را بهعهده داشت. غربیها نام اوپک را «کارتل نفتی» گذاشته بودند که دارای بار منفی است.
کارتل به این معناست که عدهای در بازار دور هم جمع میشوند تا بتوانند جنس مشترک خودشان را گرانفروشی کنند نه اینکه گران بفروشند. در آن زمان عربستان و ایران، دو تولیدکننده اصلی اوپک، رقابت چندانی باهم نداشتند و در واقع رقیب بزرگ، دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق بود که به تنهایی سهم عمدهای از تولید و صادرات نفت جهان را در اختیار داشت و به این طریق تعادلی را در بازار برقرار کرده بود.
در زمان جنگ 1973، کشورهای عربی از سلاح نفت استفاده کردند و ایران که طرف جنگ نبود و به منافع خودش فکر میکرد، بخش بزرگی از رفع نیازهای کشورهای غربی را بهعهده گرفت. اتفاقا در همان زمان، شوروی که انتظار میرفت از موضع اعراب حمایت کند، توانست در بازار نفت جهانی جایی برای خود پیدا کند. پیش از آن غربیها واردات نفت از خاورمیانه را به واردات نفت از اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی ترجیح میدادند. بنابراین در این مقطع زمانی به دلیل نیاز جهانی به نفت، دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق توانست یک مقدار زمینه را برای صادرات نفت خود به کشورهای غربی پیدا کند.
پس از محدودیتهایی که تحریم نفتی 1973 ایجاد کرد، کشورهای عمده مصرفکننده نفت به سمت تشکیل آژانس بینالمللی انرژی رفتند تا در مقابل اوپک به سیاستهایی متقابل مجهز شوند تا اینگونه تحریمها برای مصرفکنندگان غربی تحملپذیر باشد. به توسعه فنی برای صرفهجویی در مصرف انرژی، استفاده از اتومبیلهای کممصرف و حتی یک دوره به جیرهبندی بنزین در اروپا نیز روی آوردند و سپس به تشویق توسعه تولید برق از انرژیهای طبیعی مانند باد، آب و خورشید پرداختند که در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر خورشیدی و بادی خیلی موفق عمل شده است.
یکی از این سیاستها گزینه ذخیرهسازی مواد نفتی در کشورهای مصرفکننده بود که از معادل مصرف حداقل 15 روز آغاز شد، سپس به یک ماه رسید و سرانجام سه ماه را تعیین کردند، اما با پیدا شدن غول عظیم اقتصادی چین که در آغاز جزو کشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت بود، با افزایش تولید که دیگر مصرف داخلی را تامین نمیکرد، این غول عظیم اقتصادی هم به یکی از بزرگترین واردکنندگان انرژی تبدیل شد. ضمن اینکه به غیر از سوخت، مصارف بزرگ پتروشیمی هم مطرح بود.
به تدریج مصرف انرژی داخلی برخی کشورهای تولیدکننده همزمان با توسعه اقتصادی خیلی بالا رفت. برای مثال، اندونزی که عضو و صادرکننده فعال اوپک بود با چنان سرعتی مصرف انرژیاش بالا رفت که ناچار به واردات انرژی شد. با پیشیگرفتن واردات نفت اندونزی ازصادرات آن، این کشور برای مدتی همکاریاش با اوپک را کاهش داد، ولی ظاهرا اکنون یک مقدار منابع جدید نفت پیدا کرده است. حتی برای نمونه میتوان به ایران اشاره کرد که با افزایش شدید مصرف داخلی نفت، فقط توسعه مصرف گاز در صنایع برق، سیمان، فولاد و گرمایش منازل مردم توانست جلوی واردات نفت به ایران را بگیرد.
یعنی اکنون مصرف انرژیهای فسیلی ایران اعم از نفت و گاز معادل چهار میلیون بشکه در روز است که این رقم از کل تولید نفت ایران بیشتر است. بهعبارت دیگر اگر انرژی گاز به داد ما نرسیده بود، امروز اصلا جزء کشورهای صادرکننده نفت نبودیم. در نظر داشته باشید در همین زمستان 1395 وقتی ترکمنستان گاز خودش را به روی ایران بست، اگر شبکه گازرسانی نبود، چه معضلاتی را میتوانست برای ما به وجود آورد.
درکنار تحولاتی که در اوپک پیش میآمد، کشورهای اوپک تا سالیان طولانی با موفقیت برنامههای سهمیهبندی را اجرا میکردند تا بتوانند قیمت بازار را مهار کنند، در عین حال با توجه به افزایش بهای نفت در اثر مساعی اوپک، آثار مخالف آن هم پدید آمد. از جمله در بخشهایی از ایالات متحده آمریکا، بهویژه آلاسکا و دریای شمال تولید نفت مقرون به صرفه شد. بهعبارت دیگر آنان با افزایش تولید نفت خود میتوانستند جلو افزایش بیلگام قیمت نفت اوپک را بگیرند، اما تحولات یکسان نبود.
برای نمونه، مالزی که از صادرکنندگان نفت بود به دلیل توسعه اقتصادی مجبور به افزایش میزان مصرف داخلی انرژی نفت خود شد، سپس هند وارد بازار توسعه اقتصاد بینالمللی شد و بنابراین چین و هند بهصورت دوغول و البته بافاصله زمانی، وارد بازار توسعه اقتصاد جهانی شدند. در حقیقت مجموعه این عوامل سبب شد تا دولت اتحاد جماهیر شوروی تا زمانیکه وجود داشت، نه تنها بهتدریج سطح تولید نفت خود را بالا ببرد، بلکه به موازات عربستان برسد و تا به امروز که تبدیل شده به فدراسیون روسیه همچنان این روند را ادامه دهد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، بازار انرژی نفت و گاز بین کشورهای تازه استقلال یافته ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان تقسیم شد، اما مقادیر قابلتوجه منابع انرژیهای فسیلی این کشورهای مستقل نیز نشان میدهد که اگر دولت اتحاد جماهیر شوروی باقی میماند؛ عرضه نفت آن کمتر از اوپک نبود. اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیون روسیه مانند گذشته نه تنها با سیاست زیرکانهای زیربار همکاری صمیمانه با اوپک نرفت، بلکه همواره از محدودیتهایی که اوپک برای تولید خودش وضع میکرد، استفاده میکرد و قیمت نفت خودش را بالا میبرد، ضمن اینکه هرگز کمکی برای اوپک نبودند و حتی تولید نفت خودشان را هم افزایش میدادند تا جاییکه اوپک مجبور میشد باز هم سقف تولید نفت خود را پایین بیاورد.در حقیقت به نوعی سودجویی شوروی با بهرهمندی از رانت نزدیکی به بازار مصرف انرژیهای فسیلی اروپا و چین کمک میکرد تا در بازار نفت و همچنین بهعنوان تامینکننده اصلی گاز اروپا حضور داشته باشد و اروپاییها نیز مجبور به رعایت حال تامینکننده مهم انرژی خودشان بشوند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی ایران و اتخاذ سیاستهای ضدغربی، دولت عربستان با حمایت آمریکا و کشورهای غربی توانست ظرفیت تولید نفت خود را آنچنان بالا ببرد که به حدود 10 تا11 میلیون بشکه نفت خام در روز برساند تا در صورت لزوم و تحریم نفت ایران کسری عرضه هم جبران کند. بهعبارت دیگر آنان میخواستند اگر روزی نیاز بود، ایران را هم تحریم کنند که کردند (و صادرات نفت ایران را از پنج میلیون بشکه در روز به 600 و 700 هزار بشکه در روز رساندند)، بتوانند تحمل کنند و این در حالی بود که مصرف نفت دنیا بسیار هم بالاتر رفته بود. سپس با جایگزینی سوخت زیستی و بعدا با پیدا شدن «شِیل اویل» در کانادا و آمریکا که هزینه تولید آن بین 60 تا 70 دلار برآورد میشود و با استفاده از گرانشدن قیمت جهانی نفت که هر بشکه به 120 دلار رسیده بود، استخراج و تولید شِیل اویل با سود بالا امکانپذیر شد، بنابراین از نیاز شدید دنیا به نفت اوپک کاسته شد و دیگر نیازی نبود تا آنها زیربار قیمتهای نجومی ناشی از توسعه بازار مصرف بروند. در عین حال در اینجا یک اقدام سیاسی دیگر هم روی داد و دولت عربستان ناگهان به بهانه توسعه شِیل اویل، قیمت نفت خود را به یک سوم کاهش داد و به بشکهای زیر 40 دلار رساند.
تا زمانیکه قیمت جهانی نفت بالاتر از هر بشکه 60 یا 70 دلار باشد، استخراج و تولید شیل اویل سودآور است، اما سقوط بهای نفت به هر بشکه 40 دلار و حتی کمتر باعث میشود که شیل اویل در همان روز از تولید باز بماند؛ چون مقرون به صرفه نیست. اکنون میخواهم به این مسئله بپردازم که چرا این گفتار را از تاریخچه نقش و تاثیر نفت اتحاد جماهیر شوروی بر اوپک آغاز کردم.
در واقع فشارهای سیاسی سبب شد تا عربستان سعودی ناگهان قیمت نفت را پایین بیاورد، زیرا از یکسو با کاهش ناگهانی قیمت نفت، درآمدهای حاصل از صادرات نفت دولت روسیه نیز به یک سوم و یک چهارم کاهش مییافت که در حقیقت این پاسخی سیاسی از سوی غرب و توسط عربستان به روسیه بود، بهعنوان مکملی بر تحریمهای ناشی از حمایت روسیه از تجزیهطلبان اوکراین و مسئله جدا شدن شبهجزیره کریمه و از سوی دیگر، دولت عربستان هم بدش نمیآمد تا در شرایطی که دولت اصولگرای احمدینژاد در ایران تمام اتکای اقتصادی ایران را به صدور روزانه 700 هزار بشکه نفت پایین آورده بود، همان میزان نفت اندک را هم به یک سوم قیمت به فروش برسد تا دولت اعتدالگرای حسن روحانی در تنگنای مالی بیشتری قرار گیرد. اما اشتباه بزرگ عربستان این بود که فکر میکرد در شرایطی که ایران دچار معضلات اقتصادی ناشی از تحریمهای بینالمللی و کسری درآمدهای ناشی از کاهش فروش نفت بود، عملیات تروریستی داعش در عراق و سوریه را توسعه بدهد و بعد هم جنگ یمن را آغاز کرد تا بتواند به سرعت دستاوردهای سیاسی، ارضی و نظامی داشته باشد. اما این کار با مقاومتهایی روبهرو شد و برنامه پیروزی سریع نظامی و سیاسی در همه جا به شکست انجامید و این گونه مسائل برای خود عربستان بسیار پرهزینه بود.
بهطوری که مشاهده میشود اگر درآمد نفتی ایران با 700 هزار بشکه در روز به یک سوم کاهش یافت، صادرات نفت عربستان با 10 میلیون بشکه در روز به یک سوم کاهش یافت و هزینههای بدون نتیجه جنگ در یمن و حمایت از گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق هم بر آن افزوده شد، ضمن اینکه دولت روسیه که هزینههای نظامیاش در اوکراین شدیدتر بود در شرایط مشابهی قرار داشت و به اندازه عربستان زیان میبرد، بنابراین آمادگی بیشتری پیدا کرد تا برای نخستینبار از تاریخ به وجود آمدن اوپک، در این تنگنای سیاسی، نظامی و اقتصادی با اوپک سازش کند. در حقیقت مجموعه عوامل و تنگناهای ایجاد شده برای عربستان سعودی، روسیه، افزایش هزینهها، به نتیجه نرسیدن اهداف کاهش مصرف انرژی، پایین آمدن تولید شِیل اویل و... سبب شد تا پیروزی دیپلماسی انرژی ایران در اوپک اتفاق بیفتد و ایران با مقاومت خود نه تنها توانست فدراسیون روسیه را بهعنوان مهمترین کشور نفتی غیرعضو اوپک وادار کند تا به سهم خود با اوپک هماهنگی کند، بلکه در نهایت هم روسیه و عربستان خودشان را ناچار دیدند که با خواسته طبیعی ایران و عراق موافقت کنند.
در واقع ایران و عراق که به صورت سنتی در بازار نفت، از عرضهکنندگان اصلی بودند و در اثر سالها بحرانهای انقلاب، جنگ و تحریم و ... سطح تولید و صادرات نفت آنها پایین آمده بود، وقتی عربستان تقاضای کاهش سهمیهها را کرد، گفتند که ما در سهمیهها شرکت میکنیم به شرطی که اول به سهمیه اولیه خودمان یعنی حدود چهار میلیون بشکه نفت در روز برسیم؛ زیرا شما با سوءاستفاده از کاهش تولید نفت ما، به افزایش تولید 10 میلیون بشکه نفت در روز دست پیدا کردید. ابتدا عربستان این سیاست را نمیپذیرفت ولی در نهایت ناچار شد به آن تن دهد و روسیه هم در نهایت مجبور به پذیرش آن شد که ما به این موفقیت اخیر اوپک؛ پیروزی دیپلماسی انرژی ایران میگوییم که باعث شد قیمت نفت به هر بشکه بالاتر از 50 دلار برسد.
ضمن اینکه امروزه قیمت نفت دو تا سقف دارد؛ یکی سقف شِیل اویل است که با افزایش قیمت نفت اوپک به مرز تولید و سوددهی میرسد و دیگری سقف سوختزیستی است که اگر بخواهند نشاسته گندم و روغن غلات را تبدیل به بنزین یا گازوئیل کنند؛ هزینههای آن روی 100 دلار تمام میشود. خطر تبدیل غلات یعنی نان مردم به سوخت که به وجود آمده و پیشرفتهایی هم کرده بود، کاهش یافته است. اما سقف شِیل اویل همچنان میتواند روی آینده قیمتگذاری نفت اوپک تاثیرگذار باشد و روسها هم این را فهمیدهاند؛ بنابراین با فشاری که به روسها وارد آمد، درجریانی که درگیر جنگ سوریه بودند و آن هم پاسخی بود به دخالت اروپا و آمریکا در شبهجزیره کریمه در اوکراین، نه تنها با همکاری با اوپک توانستند نفت خودشان را به قیمت بهتری بفروشند، بلکه توانستند فشار سیاسی را روی آن قسمتها کمتر کنند تا بلکه بتوانند در کریمه و مناطق روسنشین اوکراین نیز به تفاهم برسند. در واقع در این جریان هم سیاست دخالت داشت، هم منافع اقتصادی که قیمت نفت به نزدیک 60 دلار رسید.
فریدون مجلسی