به گزارش بخش خبری آروشا به نقل از خبرگزاری شانا،
این روزها همه حرفها به مسئولیت اجتماعی نفت ختم میشود؛ از رئیس جمهوری گرفته تا وزیر نفت و از معاونان وزیر تا مدیران عامل شرکتها و رؤسای روابطعمومیها؛ شاید مجموع دستاندرکاران صنعت نفت ایران، حالا بیش از هر زمان دیگری نقش و جایگاه خود را در تعیین چشمانداز آینده کشور بازشناسی کرده باشند؛ چشماندازی یکسره توسعه یافته و صد البته مدنی و آمیخته با رفاه اقتصادی و اجتماعی. چنین چشماندازی است که نفتیها را مقید به تمرکز بر حوزه مسئولیت اجتماعی کرده است.
شرکت روغن صنعت آروشا فروش و پخش محصولات مرتبط با روغن یاتاقان در سراسر ایران
در این میان اما نکتهای را نباید از نظر دور داشت؛ اگر مدیران و بدنه نفت درگیر گسترش فرهنگ و مصادیق مسئولیت اجتماعیاند، نباید غافل از آن بود که توسعه صنعت نفت، خود بزرگترین مسئولیت اجتماعی است و این شاید نکته مغفول بحثهای مرتبط با مسئولیت اجتماعی باشد.
احتمالا تا لحظه اکنون کمتر کسی به این معنا پرداخته است، اما نیک پیداست که همه کسانی که دل در گرو توسعه همه جانبه صنعت نفت کشور دارند، در واقع نگاهی به توسعه ایران و به طریق اولی دل در گرو زدودن دردهای اقتصادی و اجتماعی مردمان این سامان دارند.
نفت ما، تاریخ معاصر ما را رقم زده و کیست که این را نداند؛ تاریخی پرفراز و پر نشیب. تاریخی که یک سوی آن غم بوده و سوی دیگرش شادمانی. مردم ایران یکسره در طول قرن گذشته چشمی به نفت داشتهاند بیآنکه شاید حتی خود بدانند و بی آنکه حتی خبری از اوضاع و احوال و یا کم و زیاد صنعت نفت دانسته باشند. چنین مردمی نفت را ثروت خود میدانند و یقینا کارزار صنعتگران نفتی با زمین برای کشف و استخراج نفتوگاز، کارزاری است سراسر برای تغییر احوال همین مردم.
حالا و با این اوصاف کیست که بگوید توسعه صنعت نفت، خود یک مسئولیت اجتماعی نیست. صنعت نفت اگر توسعه یابد، اقتصاد ما و به تبع آن جامعه ما توسعه خواهد یافت و مسئولیت اجتماعی، چیزی جز پیگیری مسئولانه مسیر توسعه اجتماعی نبوده و نیست.
هیچ کس از یاد نبرده است که ملی شدن صنعت نفت در پایانی ترین سال دهه 1320، نه گامی صرفا اقتصادی بلکه یک گام بلند ملی و سیاسی بود که در وهله نخست بساط چپاول ثروت ملی ما توسط بیگانگان را برچید. با این نگاه، امروز توسعه همه جانبه صنعت نفت کشور که جدی ترین دغدغه دولت یازدهم و شخص وزیر نفت است، یک گام بلند مسئولانه و اجتماعی است؛ گامی که هم ارز با اقتصادی بودن، اجتماعی و مدنی خواهد بود.
صنعت نفت در شرایط کنونی کشور، صنعتی مسئول است و گواه این مدعا تلاشهای شبانهروزی کسانی است که در پی توسعه این صنعت اند؛ خواه بر سر چاههای نفت باشند، خواه در حال رساندن گاز به روستاهای دورافتاده از مرکز، خواه در صنعت پتروشیمی باشند و یا پشت فرمان تانکرهای سوخت. مسئولیت اینان، همان میزان که اقتصادی و صنعتی است،اجتماعی است و همین نگاه ضرورت بازشناسی نقش مسئولانه و نیز ضرورت معرفی دوباره و چندباره چنین نقشی به جامعه ایرانی را دوچندان میکند.
برای صنعت نفت ایران که این روزها در پی گسترش ابعاد مسئولیت اجتماعی و ملی خود است یک نام بیشتر نمیتوان یافت؛ صنعت مسئول.
مسعود رفیعی طالقانی