به گزارش بخش خبری آروشا به نقل از خبرگزاری شانا،
بهترین فرصت برای امضای یک قرارداد خوب و بزرگ نفتی از مهر ٩٤ تا مهر ٩٥ بود، حمله به سفارت عربستان، این فرصت یکساله را از نفت گرفت، فرصتی که به انتخابات آمریکا و رویکارآمدن ترامپ ختم شد.
شرکت روغن صنعت آروشا فروش و پخش محصولات مرتبط با شرکت shell در سراسر ایران
همه از ضرر نیامدن سالی ٧٠٠ هزار توریست میگویند، توریستهایی که از عربستان، کویت و بحرین سالانه به ایران میآمدند و سری به مشهد و شیراز و اصفهان میزدند، دیگر نمیآیند.
یکی از خسارتهای مستقیم حمله دیماه ٩٤ به سفارت عربستان. اینکه هر توریست چقدر برای کشور عایدی داشت و این گشتوگذار با گذشت زمان و اطمینان از فضای امن ایران بیشتر میشد و خود این موجب ثمرات سیاسی خوبی برای کشور میشد، بحث این مقال نیست، نکتهای که این مطلب به آن اشاره دارد، این است که حمله به سفارت عربستان چه ضررهایی را متوجه سرمایهگذاری در نفت و گاز کشور کرد، چراکه یکی از نقدهای جدی اصولگرایان و مخالفان دولت به وزارت نفت و دولت روحانی، نبستن یک قرارداد تازه نفتی است.
پوسته تازه قراردادهای نفتی در مهر ٩٤ بعد از 2 سال بررسی، آماده و به هیئت دولت ارائه شد، تصویب دولت در واقع مجوزی برای جهش نفت در این حوزه بود که پروژههای بزرگ خود را به مناقصههای بینالمللی با شرایط تازه قراردادی بگذارد، پروژههایی مثل توسعه غرب کارون، فاز ١١ پارسجنوبی، فاز دوم توسعه لایه نفتی پارسجنوبی و غیره به موازات اینکه ایران فضای نفت و گازش را پس از سالها برای سرمایهگذاران خارجی جذابتر کرد، سعودیها هم دستبهکار شدند و اعلام کردند که 5 درصد از سهام شرکت آرامکو را در بورسهای بینالمللی واگذار میکنند.
این حرکت هم اینقدر با دستپاچگی و دور از کارشناسی انجام شد که قیمت اعلامی برای این 5 درصد بسیار بیشتر از کشش بازار بود و نشان داد که سعودیها روی این موضوع کار کارشناسی عمیقی صورت نداده بودند و بسته به شرایط و اینکه جذابیتهای ایران برای سرمایهگذاری را تحتالشعاع قرار دهند دست به این کار زدند، این دقیقا برخلاف روحیه محافظهکاری و سنتی سعودیها و کندی آنها در اقدامکردن بود.
خب! در این هنگامهای که رقابت بر سر جذاب نشاندادن محیط کسبوکار نفت بین ایران و عربستان شکل گرفته بود، ما چه کردیم؟ سعودیها چه کردند؟
به موازات جدیترشدن شرکت نفت در اجرای قراردادهای جدید، دلواپسان و مخالفان دولت با داعیه اینکه این قراردادها خیانت به کشور است، جنجال سیاسی گستردهای علیه این قراردادها بهپا کردند، (بدون توجه به شرایط رقابت با رقبایی مانند قطر و عربستان) حد و مرز انتقادها در محدوده خیانت و ضربه تاریخی و قراردادهایی بدتر از دارسی بود.
رسما مدیران نفت باید اول ثابت میکردند ایراندوست هستند، بعد مسلمان و بعد شیعه اثنیعشری و اینکه در انقلاب چه زحمتهایی کشیدند و اصلا از سابقه و روزگارشان برنمیآید که به کشور خیانت کنند، بلکه مصالح کلی کشور را در نفت و گاز دقیق بررسی کردند و با چشماندازهای سرمایهگذاری و قیمتهای نفت و گاز دست به این حرکت زدند تا نئونهای جذابیت ایران را پس از یک دهه و طیکردن دوران سخت تحریم، دوباره روشن کنند.
این در حالی است که رقبا همیشه چراغهای سرمایهپذیریشان سبز بوده و در همکاری با شرکتهای بزرگ بینالمللی هیچ مشکلی نداشتند و دست به هر ایدهای که خواستند زدند، اما همین پوسته تازه قراردادی اینقدر پس از برجام برای کشور جذابیت و موقعیت ایجاد کرده بود که سعودیها از پوسته سنتی خود و حفظ سهام آرامکو با هر شرایط و تقدیری دست برداشتند و حاضر به عرضه آن شدند، ائتلاف زاکانی، بذرپاش و میرکاظمی و شرکای دیگر از سویی بیلبوردهای تهران را علیه برجام تغذیه محتوایی میکردند، از طرفی هم محتوا و معنای تولیدشده در آنجا را به نفت میکشاندند و عرصه را عرصه خیانت و رذالت میکردند.
این جریان با توجه به اینکه انتخابات مجلس در جریان بود، تا حدودی فهمیدنی بود، چهبسا که بعد از انتخابات هم فتیله این نقدها فروکش کرد، اما حمله ١٢ دیماه همان تفکر به سفارت عربستان، دیگر ربطی به انتخابات مجلس نداشت.
بارها گفته شده است که حمله به سفارت عربستان بدترین شکل دفاع از شیخ شهید و عزیز بود، زیرا عربستان در ساعتهای اولیه بهشدت از سوی نهادهای بینالمللی محکوم شد و روند این محکومیت به جاهای خوبی در حال سیر بود که حمله به سفارت، سعودیها را مظلوم ماجرا کرد و در واقع نجات داد، اما مهمتر اینکه، این حمله به سفارت سعودیها یک پنجره ویترین سرمایهپذیری کشور را شکست، شکستنی که ترمیم آن سالها زمان میبرد، این پنجره شکسته پیام گزندهای داشت.
در ایران یک دسته و گروه هستند که به تشخیص خود خدمت - خیانت را تعیین میکنند و بنا بر این تشخیص به هر نوع اقدامی که لازم باشد دست میزنند، از جمله حمله به سفارت که خاک همان کشور محسوب میشود.
خب! تحلیلگر و مشاور سرمایهگذار و بیمههای حامی توتال یا شل یا بیپی یا استاتاویل بعد از این اتفاق قرار است چه گزارشی به رؤسای خود بدهند؟ یک درگیری ساده بین 2 کشور؟ رقابتی داغ بین سعودیها و ایرانیها؟ نه، پیام خیلی روشن و ضد منافع ایران بود.
ایران جایی نیست که به پیمان و معاهدههای بینالمللی پایبند باشد و بر سر اختلافی امکان اینکه منافع یک سرمایهگذار خارجی مورد تعرض قرار گیرد بالاست، این پیام حمله به سفارت عربستان بود که بیشتر از همه دامن نفت را گرفت، چون آنجاست که صحبتهای سرمایهگذاری میلیارد دلاری است و حفاظت از سرمایه و پوشش امنیتی آن، مهمتر.
از مهر ٩٤ تا مهر ٩٥ بهترین فرصت برای بستن یک قرارداد خوب و بزرگ نفتی بود، رقابتهای انتخاباتی مجلس و حمله به سفارت عربستان، هر دو، این فرصت یکساله را از نفت گرفتند، فرصتی که به انتخابات آمریکا و روی کارآمدن ترامپ ختم شد.
این پنجره شکسته در روابط اقتصادی ایران به عدد و رقم و آمار نمیآید، باید خاطرات دیپلماتها را شنید و خواند، باید از مذاکرهکنندگان نفتی پرسید که کدام قرارداد و کدام پروژه در آستانه امضا بود و چه شد، این ضربات یک حمله است که امروز مانند خیلی از اتفاقهای دیگر شناسنامهای ندارد و اصلا کسی از آن دفاع نمیکند، اما مشخص است که کدام جریان و کدام کاندیدای امروز، حامی آنها بود.
تولیدکنندگان محتوای همان بیلبوردهای ضدبرجام و خیانتیابان قراردادهای نفتی جالب است که امروز از وزیر نفت میپرسند که چرا یک قرارداد بزرگ نبسته است، چقدر زود فراموش میکنند، چقدر کمحافظه، هنوز پنجره شکسته حمله به سفارت عربستان تعمیر و ترمیم نشده است و سعودیها از این پاس توی عرض، گلها میزنند، حداقل فرصت دهید این پنجرهها ترمیم شوند.
مهدی افشار نیک