به گزارش بخش خبری آروشا به نقل از خبرگزاری شانا،
افتتاح رسمی بزرگترین طرح های ملی در حوزه انرژی، با آخرین ماههای حضور دولت یازدهم در صحنه اجرایی کشور همزمان شده است، همین مساله باعث گردید تا شماری از مخالفان مشی و عملکرد این دولت ، این افتتاحها را نمایشی، با کارکردهای تبلیغاتی و انتخاباتی و عاری از حقیقت لقب دهند، هر چند هسته اصلی پردازش چنین تصوراتی خود بر بطلان تئوری شان واقف هستند اما اتفاقا همین نوع نقد و تعرض می تواند مجالی برای بررسی حقایق مستور در عملکرد دولت کنونی باشد.
شرکت روغن صنعت آروشا فروش و پخش محصولات مرتبط با شرکت توتال در سراسر ایران
اینکه مقامهای بلندپایه دولت کنونی با تاسیسات بزرگ نفتی عکس یادگاری می گیرند یک امر عیان است، اما این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که تاسیساتی که مردان اجرایی این دولت با آنها عکس یادگاری می گیرند «واقعا» وجود دارند!! هیچکدام، طرحهای نیمه کاره و سه مرحله مانده به پیش راه اندازی نیستند، همه 6 فاز راه اندازی شده در روز 27 فروردین ماه در عسلویه، چهار مجتمع بزرگ پتروشیمی و نیز فاز نخست پالایشگاه ستاره خلیج فارس که روز یکشنبه (10 اردیبهشت) ازسوی دکتر روحانی افتتاح شد، جملگی تاسیسات واقعی، قابل مشاهده و در حال تولید هستند، مشعل هیچکدام از این طرحها با گاز قرضی و بنزین پاتیلی روشن نشد!
هیچ کدام از این طرحها ساعتی پس از افتتاح به توقف تولید نمایشی دچار نشد و در هیچ موردی از این موارد، دوربین ها «مکلف» به تصویربرداری تنها از یک کادر معین نشدند، این پروژهها همه محصول و دسترنج بچههای همین کشور است و باید، تکرار میکنم «باید» به آن مباهات کرد، باعث افتخار است که با آنها عکس یادگاری گرفت و لب را به خنده باز کرد اما پیش شرط حضور در این عکس یادگاری «حقیقی بودن ماجرا» است که عکسهای یادگاری این دولت نشان میدهد این شرط مهم محقق شده است.
دولت یازدهم بی شک میراث دار بزرگترین برهم ریختگی نظام اجرایی پروژه های ملی در تاریخ معاصر ایران بود، حجم پروژه های نیمه کاره و گاه صرف شدن بخش عمده اعتبار اختصاص یافته، بدون حصول به نتیجه، سبب شده بود تا در مرداد 1392 انبوهی طرح و پروژه نیمه تمام با درصدهای پیشرفت متفاوت و متناقض با روال استاندارد، روی دست مجریان دولت یازدهم انباشته شود، از توصیف و تمجید برای به نتیجه رساندن بخش عمده این طرحها و پروژهها در چهار سال اخیر صرف نظر می کنم اما انصاف نیست که «هنر ساماندهی» به این همه طرح ملی زخم خورده را تکریم نکرد، همین مورد اخیر، یعنی پالایشگاه ستاره خلیج فارس که ثمره همکاری و همدلی طیف وسیعی از نیروهای زبده ملی در بخش های تامین سرمایه، تامین کالا، مهندسی، نظارت و اجرای پروژه بوده است با وجود صرف شدن اعتبار مالی خیرهکننده در سالهای گذشته، به بیماری برهم ریختگی و نابسامانی در بنیانهای اجرایی پروژه دچار شده بود و تقریبا چشم انداز روشنی برای راه اندازی نخستین ردیف آن وجود نداشت، از سویی دیگر با عملیاتی شدن فازهای پارس جنوبی، میعانات گازی تولیدشده توسط این فازها باید به عنوان خوراک راهی تاسیسات پالایشگاهی می شد تا کشور با انباشت میعانات گازی بدون مشتری روبهرو نشود، در حقیقت این موضوع مهم در روزهای اخیر از نگاه تحلیلگران مغفول مانده است که راه اندازی پالایشگاه ستاره خلیج فارس، حلقه تکمیلی و فاز نهایی ایجاد ارزش افزوده فازهای پارس جنوبی است، این پالایشگاه جز آثار مهمی که در حوزه ارتقای امنیت ملی از طریق قطع وابستگی کشور به واردات بنزین دارد، تضمین کننده اقتصاد میعانات گازی ایران و گارانتی کارکرد بی خطای فازهای توسعه یافته پارس جنوبی است.
هانی تبریزی