به گزارش بخش خبری آروشا به نقل از خبرگزاری شانا،
پارسال بود که ایران توانست پس از همراه نشدن با فریز نفتی و در حالی که از مدتها پیش بر لزوم اقدام اوپک در مواجهه با افت قیمت نفت اصرار داشت، سرانجام همراه با دیگر اعضای اوپک به توافقی برای مدیریت قیمت نفت دست یابد؛ البته با لحاظ شرط ایران. بسیاری از خبرگزاریهای خارجی به بازتاب گسترده نقش ایران در این ماجرا پرداختند، اگرچه در داخل کشور اینگونه نبود.
شرکت روغن صنعت آروشا فروش و پخش محصولات مرتبط با شرکت mobil در سراسر ایران
این نوشتار، بر درسهای راهبردی اقدام موفق ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک9 تمرکز دارد و زمینه دستیابی به چنین توافقی را در اوج التهاب بازار نفت و تنش حداکثری میان ایران و عربستان بررسی میکند:
1) موفقیت در بازی جوجه (Chicken Game): این بازی، از مثالهای مشهور نظریه بازیهاست که در آن 2 راننده با ماشینهای خود به سمت یکدیگر حرکت میکنند و برنده آن فردی است که از ترس تصادف، از مسیر خارج نشود. اگر هر دو طرف بازی بدون انحراف به سمت همدیگر بیایند، تصادف صورت میگیرد و هر دو کشته میشوند بنابراین هر یک تلاش می کنند به دیگری نشان دهند در تصمیم خود جدی هستند و فرد مقابل باید از بازی خارج شود. این بازی شاید بتواند تعبیری دقیق از موقعیت ایران و عربستان در اوپک باشد که در آن نبود دستیابی به توافق، به زیان هر دو بود، اما چه چیز عربستان را وادار به تغییر موضع کرد؟ سه مورد: نخست اعلام وزیر نفت از نخستین ماههای روی کار آمدن مبنی بر اینکه ایران حتی یک بشکه هم از سهم خود کوتاه نمیآید، دوم حضور نداشتن ایران در نشست فریز نفتی دوحه (که طی آن قرار بود بدون پذیرش شروط ایران، همه کشورها تولید نفت خود را در سطحی ثابت نگه دارند) و سوم این واقعیت که صادرات نفت ایران کمتر از نصف عربستان است و بهطور طبیعی زیان ایران هم از افت قیمت به همین نسبت کمتر خواهد بود.
2) بازی با دست پُر: بلوف زدن (bluffing) یک روش پرکاربرد است که برخی کشورها در تخمین ذخایر اثباتشده (Proved Reserves) یا ظرفیت مازاد (Spare Capacity) از آن استفاده میکنند. بسیاری از تحلیلگران خارجی و داخلی تصور کردند ایران درباره ظرفیت مازاد خود چنین روشی را در پیش گرفته است. این تحلیلگران معتقد بودند تحریم، افت سرمایهگذاری و کاهش طبیعی توان تولید، موجب افت توان تولید ایران شده است؛ به حدی که امکان تحقیق وعدههای وزیر نفت درباره بازگشت به بازار نفت وجود ندارد. نگارنده، طی مطلبی در مهرماه سال 1394 در نشریه «توسعه صنعت نفت» با استناد به توان فنی متخصصان مناطق نفتخیز جنوب در حفظ و نگهداشت کوتاهمدت و میانمدت تولید با روشهای چاهمحور (Well-Oriented)، و رشد تولید از میدانهای نفتی غرب کارون، از بازگشت سریع ایران به بازار نفت گفت که طی زمان صحت آن اثبات شد. پیش از آن طی مطالبی در شماره 111 هفتهنامه «تجارت فردا» منتشر شده در آذر 1393 همین موضوع با استناد به دیدگاههای کارشناسان مطرح شده بود. بازی ایران با دست پُر، عامل دیگر موثر بر موفقیت ایران بود.
3) مدیریت اقتصاد کلان در تحریم: ایران پس از توافق ژنو، باوجود تثبیت صادرات نفت و میعانات گازی در محدود کمتر از 1.3 میلیون بشکه در روز، توانست برخلاف بسیاری از کشورها مثل ونزوئلا و روسیه، مدیریت اقتصاد کلان را با موفقیت سامان دهد. رشد اقتصادی سه درصدی سال 1393 پس از رشد اقتصادی منفی 6.8 درصد در 1391 و منفی 1.8 درصد در 1392، کاهش تورم از 34.7 درصد در 1392 به 15.6 درصد در 1393، ثبات بازار ارز، آغاز فرآیند مدیریت بدهیهای دولت، رشد تخصیص بودجه عمرانی از 22هزار میلیارد تومان به 30هزار میلیارد تومان و موارد دیگر سبب شد ایران در شرایط مناسبی برای چانهزنی قرار داشته باشد. البته برخی شاخصهای اقتصادی در سال 1394 و 1395 مطابق انتظار بهبود نیافتند، اما سرانجام کشور توانست ثبات نسبی را به مدیریت اقتصاد کلان بازگرداند. از این رو درس سوم این است: وقتی میتوان با دست پُر پای میز مذاکره نشست که اطمینان کافی از ثبات میانمدت و بلندمدت اقتصاد کشور وجود داشته باشد که مواجهه درست با تحریم، توانست این اطمینان را فراهم آورد.
4) اجرای کارا و اثربخش استراتژی: مدیریت امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران و دیگر بخشهای دستاندرکار، برای بازاریابی مناسب نفت و میعانات گازی ایران، به شیوهای متفاوت از قبل وارد عمل شدند که در این میان ارائه تخفیف موردی به مشتریان بدون شک جزئی از بازی بوده است و نمیتوان انتظار داشت بدون ارائه شرایط مناسب، بازگشت سریع و موفقی داشت. در ضمن ایران با افزایش تولید، همچون دیگر بازیگران بازار نفت، پذیرفته است که قیمتها نیز به تناسب کاهش پیدا کنند که اثر این اقدام پیش از اجرای برجام و بازگشت ایران به بازار، بر قیمتها نمایان شد. اجرای صحیح استراتژی، هزینههایی نیز دارد و نباید چنین هزینههایی را غیرضروری دانست؛ بلکه هر راهبردی سود و زیان خاص خود را دارد.
5) خارج نشدن از اوپک: ایران یکی از بنیانگذاران اوپک و این سازمان از معدود مراجع بزرگی است که در آن با رقبای منطقهای به مذاکره میپردازد. باتوجه به عدم وجود مکانیزم تنبیهی در اوپک، حضور در این سازمان برای ایران هزینه خاصی ندارد. درضمن از آنجا که تصمیمگیریهای اوپک بر مبنای اجماع (و نه رای اکثریت) صورت میگیرند، تداوم ارتباط با چنین مجامعی میتواند از طریق مکانیزمهای مورد توافق همه (مثل همین کاهش 1.2 میلیونی) منافع مهمی داشته باشد. توافق اخیر نشان داد که راهبرد پیشنهادی برای خروج ایران از اوپک، راهکار درستی نیست و باید در این سازمان باقی ماند؛ چراکه ایران با تداوم حضور در این سازمان توانست بدون کاهش تولید، از منافع کاهش 1.2 میلیونی تولید اوپک و 600هزار بشکهای تولید غیراوپک بهرهمند شود. بدون حضور ایران در این سازمان اولاً دستیابی به توافق در هالهای از ابهام فرومیرفت، دوم احتمالا ایران باید به عنوان عضو غیراوپک چنین توافقی را میپذیرفت، سوم موضوعی به نام سهم بازار تعریف نمیشد تا ایران درباره از دست رفتن آن ادعایی داشته باشد و چهارم اگر به هیچ وجه توافقی نمی شد، باز هم شرایط به زیان ایران بود.
6) مذاکره و ترک به موقع میز: ایران در نشست فریز نفتی دوحه حاضر نشد و در واقع میز مذاکره را ترک کرد تا توافقی صورت نگیرد؛ زیرا در آن توافق هیچ سهمیهای مشخص نشد، سهم ایران از بازار نفت کماکان توسط عربستان، عراق و دیگران تسخیر شده بود، و ایران هنوز نتوانسته بود سهم خود را از بازار بازپس بگیرد. در واقع کشورهای دیگر میخواستند در شرایطی همگی فریز نفتی را اجرا کنند که ایران در حداقل تولید یک دهه اخیر خود بود و این کشورها در حداکثر تولید. ایران پس از حاضر نشدن در نشست دوحه، میز مذاکره را در نشستهای بعدی ترک نکرد و به مذاکره ادامه داد تا سرانجام در نشست الجزایر، و نشست وین، توافق بزرگ اوپک محقق شود بنابراین درس مهم دیگر این است که ترک میز یک عمل راهبردی درست میتواند باشد؛ اما با لحاظ شرایط و ملاحظاتی.
رامین فروزنده
کارشناس نفت